سلول‌های قهوه‌ایِ یک ذهنِ خلاق!

ساخت وبلاگ
داخل فروشگاه که شدیم، پرسیدم؛- سلام وقتتون بخیر، اون خانوم تپلِ دیگه نمیاد؟!+ سلام نه- هیچ‌وقتِ هیچ‌وقت؟!+ هیچ‌وقت(هیچ را می‌کِشَد)(خرید کرده و از آنجا خارج می‌شویم)در فاصله‌ی بینِ فروشگاه تا ماشین که باید پیاده طی شود، به این فکر میکنم که چطور میشود که یک نفر را شاید ماهی یک یا دو بار ببینی و حتی ا سلول‌های قهوه‌ایِ یک ذهنِ خلاق!...ادامه مطلب
ما را در سایت سلول‌های قهوه‌ایِ یک ذهنِ خلاق! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : slategray بازدید : 164 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 19:58

چرا می‌گفتن موهای مرلین مونرو شبیهِ خورشیدِ، نه ماه‌؟بگو ببینم، بازم میگی شبا بیدار می‌مونی تا من خوابم ببره؟چرا به جای اینکه روزبه‌روز پیرتر شیم جوون‌تر و بچه‌تر نمی‌شیم؟!چرا لاکِ 218 کِنسی رو نمی‌تونم پیدا کنم دیگه؟چرا آبی، یاسی‌ نیست؟چرا یه بِرند لوازم آرایشی، معتادت میکنه و یهو تولیدش متوقف میشه سلول‌های قهوه‌ایِ یک ذهنِ خلاق!...ادامه مطلب
ما را در سایت سلول‌های قهوه‌ایِ یک ذهنِ خلاق! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : slategray بازدید : 145 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 19:58

جغد، سلول‌های بی‌خیالیش زیاد بود..به همین دلیل بود که وقتی می‌گفت خدانگهدار،واقعا می‌رفت و دلش هم ذره‌ای تنگ نمی‌شد..ستاره اما کمی دل‌تنگ می‌شد،تا شبِ بعدی برسد و،بتواند لابه‌لای آن همه ستاره‌ی دیگر،دنبالِ یارِ از دست رفته‌اش بگردد دوباره و دوباره..من اما،دو سلولِ بی‌خیالی داشتم،که آن هم به هنگام ود سلول‌های قهوه‌ایِ یک ذهنِ خلاق!...ادامه مطلب
ما را در سایت سلول‌های قهوه‌ایِ یک ذهنِ خلاق! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : slategray بازدید : 175 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 19:58

کمی که به عقب‌ترها نگاه کنید، متوجه می‌شوید که جای بعضی چیزها خالی که نیست هیچ، از اول هم پُر نبوده است.. مثلا؟ مثلا یک خیالِ راحت، مثلا یک خوابِ آرام، مثلا.. مثلا او'ی موردِ نظر! به هر حال  زندگی‌ست دیگر.. به قول م.ح تا ابد دوست‌داشتنی ؛ زندگی منتظر حالِ خوب و بدِ من و شما نمی‌ماند.. راست می‌گفت دی سلول‌های قهوه‌ایِ یک ذهنِ خلاق!...ادامه مطلب
ما را در سایت سلول‌های قهوه‌ایِ یک ذهنِ خلاق! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : slategray بازدید : 193 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 19:58